• دوشنبه 3 دی 03

 علی اصغر یزدی

شعر امام صادق(ع) -(میان سینه اَش وقتی خدا نور یقین انداخت)

487

میان سینه اَش وقتی خدا نور یقین انداخت 
علوم مذهب حق را درونِ جانِ دین انداخت

رئیس مذهب ما را به زور از خانه می بردند
نگاهی او غریبانه به درب آتشین انداخت

کسی که آیه یِ قرآنِ بی معصوم از بَر بود
عبا را از روی تفسیر آیات مبین انداخت

مگر نور امامت را ندید از چشم های او
چرا از روی بغض عمامه اش را بر زمین انداخت؟؟

کسی که در میان کوچه و بازار او را بُرد
عجب زخم عمیقی بر دِلِ روح الامین انداخت

درآن وقتی که شدمسموم زهر کین به زعم من
خدا شالِ سیاهی بر روی عرش برین انداخت

برای داغ جان سوزش که قاصر هستم از وصفش
خدا حُزنی عجیبی درقلوب مومنین انداخت

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران