◾بازگشت قافله کربلا
◾به مدینه النبی(ص)
◾
میرسد از آسمانها این خبر
ای مدینه زینب آمد از سفر
ای مدینه باز کن آغوش خود
بار غمها را بنه بر دوش خود
گلشنی از باغ بی یاس آمده
بی علمداری عباس آمده
لالههایش یک به یک پرپر شده
ای مدینه بی علی اکبر شده
ای مدینه دین حق گر سالم است
قافله آمد ولی بی قاسم است
◾
ای مدینه شیرخواره کشته شد
رویش از خون گلو آغشته شد
بهر اکبر وای لیلا آمده
نجمه بی قاسم ز صحرا آمده
یک طرف امالبنین نوحهسراست
گوید ای زینب علمدارم کجاست
بر لب اهل مدینه ناله شد
باغ گل آمد ولی بی لاله شده
پای طفلان حرم پر آبله
بی رقیه آمده این قافله
میرسد بر گوش دل آوای من
عونوجعفرکشتهشد ای وای من
◾
روضه خوان زینب برای مادرش
بر کبوترهای بی بال و پرش
ای مدینه زینب آمد بیحسین
روضه خوان گردیده باصد شورشین
گوید ای مادر حسینت کشته شد
پیکرش در خاک و خون آغشته شد
گفت از خنجر به زیر حنجرش
با لب عطشان جدا گشته سرش
بهتراست خاموش گردم زین سخن
شهر یثرب باز شد بیتالحزن
- دوشنبه
- 29
- مهر
- 1398
- ساعت
- 22:23
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه