وفات حضرت سکینه(س)
ای دختر فهیمه سلطان کربلا
با نای خون نشسته به ایوان کربلا
در راه شام همقدم نیزهدارها
خواندی تو روضه از لب عطشان کربلا
ای شاهد روایت گودال قتلگاه
برجسم پاره پاره نمودی تو تا نگاه
زد تازیانه بر بدنت خولی وسنان
با کام تشنه ناله زدی در میان آه
در خیمه با رباب تو تا ناله میزدی
آتش به روی باغ و رخ لاله میزدی
ششماهه را میان حرم تشنه دیدهای
از اشکِ چشم، برلب گل ژاله میزدی
ای داغدار کرببلا، بیقرینهای
تو سوگوار حضرت یاس مدینهای
درپای درس زینب کبری نشستهای
ای یادگار کرببلا تو سکینهای
ای شمع شبفروزِ شب تار کربلا
شرمندهی تو گشته علمدار کربلا
مشکی تهی ز آب شد و ساقی حرم
در خون نشسته دیده خونبار کربلا
ای فاطمی نسب گل رنجیدهی حسین
ای روضهخوان حنجر ببریدهی حسین
وقت وداع به دامن بابا نشستهای
دیدی تو اشک جاریِ از دیدهی حسین
- شنبه
- 11
- آبان
- 1398
- ساعت
- 23:5
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه