• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(زمزمه)من دختر شاه مدینه ام ای دل

1360
1

من دختر شاه مدینه ام ای دل
همبازی اصغر سکینه ام ای دل
صد کوه درد و غم به شانه ام بردم
چون عمه ام زینب منم کتک خوردم
وقتی که معجر کشیدن از سر
شد چشمم از سیلی تار
صورتمو با آستین پوشوندم
از چشم هیز انظار


من پیکر بابا بدون سر دیدم
از حنجر خشکش صدایی بشنیدم
گوشواره از گوش رقیه غارت شد
دیدم که بر عمه چطور جسارت شد
دیدم تو بازار دور و بر ما
حرامیا خندیدن
ما بی قرار و زنای شامی
با خنده می رقصیدن
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 2:13
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران