همین دیروز بود آری
محرم شد شروع
با روضه ی یابن الشبیب تو
همین دیروز بود احرام مشکی را به تن کردیم
با اذن تو در میقات اشک و نوحه ی جد غریب تو
همین دیروز با دست کریمت
پهن کردی سفره را مولا
ولی حالا
به پایان آمد این دفتر
ولی مادر
کماکان نوحه میخواند
حسینم آه ای بی سر
و این یعنی به قلب شیعیان داغی ست
از شمشیر یا مسمار یا هر چه
چه فرقی میکند حالا
مهم این است ای مردم
حکایت همچنان باقی ست
- سه شنبه
- 5
- آذر
- 1398
- ساعت
- 12:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میلاد حسنی
ارسال دیدگاه