هستی تو سکینه جان(نور بصر مولی)۲
بوده همه ی عمرت(بر تو نظر مولی)۲
ای گل گلشن باغ مدینه
دختر حضرت حسین سکینه
واویلا واویلا آه و واویلا۲
بر زینب و بر مادر(تو نور دو عین بودی)۲
در دشت پر از محنت(همراه حسین بودی)۲
دیده ای ماجرای کربلا را
گل های پرپر دشت بلا را
واویلا واویلا آه و واویلا۲
دیدی که به موج خون(صد پاره شده اکبر)۲
زین داغ و مصیبت ها(خون شد دل تو خواهر)۲
دیدی با بابا اکبر شد رو به رو
آمد کنارش با کنده ی زانو
واویلا واویلا آه و واویلا۲
دیدی که علی اصغر(شد غرقه به خون با تیر)۲
تا حنجر پر خون دید(بابا ز غمش شد پیر)۲
دیدی غنچه ای از شاخه شد چیده
دیدی تو حنجر اصغر بریده
واویلا واویلا آه و واویلا۲
در کرب و بلای غم(شد غربت تو احساس)۲
دیدی که ز صدر زین(افتاده زمین عباس)۲
دیده ای دستش از بدن جدا شد
در راه دین سر و جانش فدا شد
واویلا واویلا آه و واویلا۲
از دشمن بی ایمان(تو ظلم و ستم دیدی)۲
تا جسم پدر دیدی(با گریه تو لرزیدی)۲
بسته شد بر روی تو راه چاره
دیدی پیکر بابا پاره پاره
واویلا واویلا آه و واویلا۲
دیدی تو به دشت خون(رنج و غم و محنت ها)۲
بعد از پدرت دیدی(تنهایی و غربت ها)۲
دیده ای آتش بر خیمه ها را
رأس پاک پدر بر نیزه ها را
واویلا واویلا آه و واویلا۲
- پنج شنبه
- 7
- آذر
- 1398
- ساعت
- 15:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه