من: سفره ی دل پیشِ خدا باز کنم
این نغمه به نامِ ایزد آغاز کنم
وقتی گرهی به کار دل می افتد
درگاهِ خدا قبله گهِ راز کنم
حکمِ ازلی بود که در اوجِ هنر
با بال و پر شکسته پرواز کنم
در زمره ی بندگانِ محنتکشِ او
ماندم که بساطِ عاشقی ساز کنم
با یک درِ بسته اش کنار آمده ام
تا صد درِ رحمت و کرم باز کنم
گر بر سرِ من دستِ کرم دوست کشَد
بر تاجِ سلاطینِ جهان ناز کنم
گر عمر همین یکی دو روز است چرا
با خود غمِ این دو روزه دمساز کنم ؟
از یعس نگو خدا نیارد که دمی
دست از هدفم کشیده اعراض کنم
منتکشِ دونان نشوم تا غمِ دل
با حضرت حق همیشه ابراز کنم
بی درد و محن میان این مردم کیست
محدودیتم دلیل ناکامی نیست
- چهارشنبه
- 13
- آذر
- 1398
- ساعت
- 10:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسنعلی بالایی
ارسال دیدگاه