پر زده این دلم سوی حریم با صفای تو درون سینه پر شداز مهر توو ولای تو
ای گل باغ فاطمه، نور دودیده ی همه گشته ام از طفولیت، ریزه خور سرای تو ولایتت به سینه ام، گنج من و دفینه ام
ای گل فاطمه بود، درون سینه جای تو
مهرتودرسرشت من حریم توبهشت من کعبه ی انبیا بودصحن توو سرای تو
مهر و محبت تو را، از کرم و لطف وعطا
به شیعیان مرتضی هدیه دهد خدای تو لطف و عنایت شما شامل ارض است وسما خیلی ملکز آسمان بوسه زند به پای تو دختر نور هفتمی پناه جمله مردمی
ذکر لب فرشتگان مدح توو ثنای تو
به شهر قم تو زینتی صاحب جاه و عزتی
بگوش جان رسد هنوز زمزمه ی دعای تو آمده در پناه تو ،منتظر نگاه تو
پشت و پناه عاشقان کس نبود جدای تو کریمه ی آل علی خواهر هشتمین ولی
بجز در سرای تو کجا رود گدای تو
تو روح استقامتی تو صاحب کرامتی
نظر نما به حال من درد من و دوای تو
چه میشودامیدجان از این گدا رضا شوی چونکه بود دراین جهان رضای حق رضای تو بهررضا چوزینبی ز هجراو جان به لبی
دیده ام از غمت شده اشک فشان برای تو سوختی از غم رضا ذکر تو شد خدا خدا دوری از برادرت رنج تو ابتلای تو
جهان گرفته ماتمت شیعه بسوزد از غمت
ز داغ هجر روی تو قم شده کربلای تو
آتش سوزداغ تو شرر زده به جان من
به سر زنان نشستهام به محفل عزای تو شکر خدای مهربان فخر کند به انس وجان نوکر درگهت(رضا) نشسته در لوای تو
- چهارشنبه
- 13
- آذر
- 1398
- ساعت
- 10:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه