یلدای انتظار
دیریست ماندگار یلدای انتظاریم
در حسرت طلوع خورشید هشت وچاریم
با طلعت رخ او یلدای ما سر آید
اندر خزان دلها مشتاق آن بهاریم
او پشت ابر غیبت ما در حصار ظلمت
محتاج بر ظهور آن دُرّ شاهواریم
ازکف برفته طاقت اندر فراق رویش
عجل فرج به لبها،دست دعا برآریم
مقصود عالمین ومحبوب کردگارست
ماهم برای مولا مجنون جان نثاریم
ای کاش زنده باشیم در موسم ظهورش
تا در صف سپاهش جانانه جان سپاریم
شعر:اسماعیل تقوایی
- شنبه
- 30
- آذر
- 1398
- ساعت
- 17:14
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه