• شنبه 3 آذر 03


غزل علوی -(بریز در قلمم جوهری از این اوصاف)

723

بریز در قلمم جوهری از این اوصاف
که باز تازه کنم دفتری از این اوصاف

تو جان احمدی و غیر تو نیامده است
برای هیچ کس دیگری از این اوصاف

نبی به سیر سماوات دید در همه جا
بنا نهاده خدا منبری از این اوصاف

در آستانه ی قرب تو جبرئیل افتاد
اگرچه هیچ نسوزد پری از این اوصاف

به درک شان تو هرگز نمیرسد عالم
برای فاطمه پا تا سری از این اوصاف

*شراب را نظرت سرکه میکند نه عجب...
که حُسن محض شود منکَری از این اوصاف

نماز وصف تو را تا رکوع میخوانم
که میرسد به من انگشتری از این اوصاف

کمال حسن رسولان تو داری، از این حیث
رسیده اند به پیغمبری از این اوصاف

تویی تو حیدر کرار و بی زره چه به جاست
فرار کرده اگر لشکری از این اوصاف

به شهر وصف نبردت هزار در باز است
که خیبراست در آنجا دری از این اوصاف

رواست دشمن تو کور و لال و کر باشد
اگر شنیده به گوش کری از این اوصاف

هزار سال شهید فضائلت بودیم
که شیعه رد نشود سرسری از این اوصاف

هرآنچه شعر برایت سروده اند هنوز
هزار مرتبه بالاتری از این اوصاف

  • دوشنبه
  • 2
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران