شمعِ کاشانه ی علی زهرا
فَخر ُفرزانه ی علی زهرا
جان و جانانه ی علی زهرا
همه پشتوانه ی علی زهرا
ای تو پروانه ی علی زهرا
نظری کن علی شده تنها
ای یگانه شفیعه ی محشر
یاس خوشبوی خانه ی حیدر
طاهره،ای زکیه، ای کوثر
زور بازوی فاتح خیبر
بار دیگر عزیزه ی داور
یاری یم کن سلاله ی طاها
بنگر فاطمه چه دلگیرم
در میان یم محن گیرم
کوه دردی شکوه تقدیرم
بی تو زهرا ز زندگی سیرم
دلبرم در غم تو میمیرم
با علی تو سخن بگو جانا
دل غمینی و دل پریشانم
از برای تو دیده گریانم
تیره ای از چه؟ ماه تابانم
حرف رفتن نزن، نرنجانم
مادر مهربان طفلانم
ای فدایت علی شود به خدا
جان حیدر بیا زجا برخیز
قسم ات میدهم بیا برخیز
ای علمدار مرتضی برخیز
روح و ریحان مجتبی برخیز
مادر شاه کربلا برخیز
آخر این غصه میکشد ما را
قاتلم ماتم و غم است بانو
روی ماه تو درهم است بانو
خانه ام نامنظم است بانو
وای من قامتت خم است بانو
حال و روز تو مبهم است بانو
چه کنم؟ چاره ای کن ای زهرا
چه کنم؟ کم شود کمی آهت
ناله و اشک گاه و بی گاهت
زچه؟ پوشانده ای رخ ماهت
که گرفته بگو؟سر راهت
کشته من را نگاه جانکاهت
انسیه ای ملیکه ی دنیا
جای من ضربه ها زکین خوردی
ضربه از تارکان دین خوردی
غم زپستی مشرکین خوردی
پشت در رفتی و زمین خوردی
تا که لطمه از آن لعین خوردی
پشت حیدر شکسته شد زهرا
- سه شنبه
- 3
- دی
- 1398
- ساعت
- 10:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه