تنهاترین مرد خدا روی زمینم حسنم
می سوزه قلب همه عالم ز شرار محنم
منم غریب ابن غریب آینه دار علیم
اونی که از بی کسی غم توی دلش داره منم
اشک سحر منم چشمای ترمنم
غمگین ترین امام پاره جگر منم
کسی کنارم نیست میون این خونه
کسی نمی دونه لبم پر از خونه
امون امون ای دل
بعد غم کوچه میون دل من روضه به پاست
همه ی اشکای من از ضربه دست بی حیاست
کار من و یکسره کن شعله ورم زهر جفا
هر چه رسد از تو نکوست حاجت من با تو رواست
شرمنده ام هنوز از روی مادرم
یادم نرفته که چی اومده سرم
نرفته از یادم دلم پریشون شد
جلو چشام مادر رخش پر از خون شد
امون امون ای دل
- چهارشنبه
- 4
- دی
- 1398
- ساعت
- 11:5
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه