غزل ولادت حضرت زینب(س)
بر لبش غنچه ی نجواست خدا می داند
بر رخش فاطمه پیداست خدا می داند
نامِ او هدیه ی لب های رسول الله ست
زِینِ أب، زینتِ باباست خدا می داند
تا رخش دید نبی گفت به اهلِ خانه
زینب آرامشِ دل هاست خدا می داند
همچو زهرا همه جا هست پرستارِ پدر
دخترِ ام ابیهاست خدا می داند
تا رخش دیده حسن، ذکرِ لبش گردیده
خواهرم زینب کبراست خدا می داند
پای گهواره حسین است و بگوید زینب
بهترین خواهر دنیاست خدا می داند
گرچه پیوسته به رخسارِ برادر خندد
در دلش غصه و غوغاست خدا می داند
سفرِ کرب و بلا و سفرِ کوفه و شام
در نگاهش همه پیداست خدا می داند
- سه شنبه
- 10
- دی
- 1398
- ساعت
- 15:41
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه