بنام حسين و بنام حسن
يكي بي حريم و يكي بي كفن
بي بي رازيه از همه نوكرا
تا اسم حسين و حسن ميبرن
همه كارَن ، هوامو دارَن
دوره ي سال من و تو روضه ميارن
ياد ندارم ، حرفي بيارم
بخدا كه نه ! بيارَن توي كارم
چه شيرينه ، نوكري اينه
اون خودش ميدونه كِي منو ببينه
بد آورده ، يا نارو خورده
اونيكه دل به شهنشاه نسپرده
حسين منّي ، و انا مِن حسِين
حسـن آقـامـه ، شــاه عـالمـين
يكي يكي عكس همه نوكرات
داره قاب ميشه بيقرارم آقا
حالا كه نشد قسمتم ديدنت
اقّلا بــيا تــو مــزارم آقا
چه صفايي ، داره خدايي
نوكرت ببينه توي روضه هايي
بين اشكا ، روضه ي زهرا
جونشو بگيري تو سينه زني ها
يه دعا كن ، تو روضه پاك شم
پايينِ پاي بي بي رقيه خاك شم
توخوبي نيس، كسي شبيهِش
كلي خاطره دارم پاي ضريحش
حسين منّي ، و انا مِن حسِين
حسـن آقـامـه ، شــاه عـالمـين
تو موج بلا اين ارادات ما
هنوزم به اربابمون ثابته
ايشالا تا محشر همينطور باشه
كه ثابت بمونه همين رابطه
توي محشر ، اينهمه نوكر
چشم اُمّيدِشونه چادرِ مادر
كارم اونجا ، سينه زنيّه
مُهر روي سينمه اين حسنّيه
بي حرم بود ، آقا تو دنيا
ولي اينجا صحنشه تو عرش اعلا
ميبينيم كه ، حك شده دائم
رو در صحن آقا اسم يا قاسم
حسين منّي ، و انا مِن حسِين
حسـن آقـامـه ، شــاه عـالمـين
- چهارشنبه
- 11
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه