ای نور چشمان پیمبر
ای همسر والای حیدر
تو گلبن باغ ولایی
مظهر حی کبریایی
نور دو چشم اولیایی
مولاتنا یا فاطمه جان(۳)
زهرا تویی صفای عالم
نازد به تو حضرت خاتم
محبوبه ی خلاق داور
ممدوحه ی شخص پیمبر
شفیعه ی صحرای محشر
مولاتنا یا فاطمه جان
برماکنی هر دم تو احسان
گردیده ام من بر تو مهمان
مهرو ولایت اعتبارم
حبـ تو تاج افتخارم
بنما نظر بر حال زارم
مولاتنا یا فاطمه جان
زهرا تویی شمس ولایت
همچون نبی نور هدایت
زینت عالمین تویی تو
جانانه ی حسین تویی تو
عمری به شورو شین تویی تو
مولاتنا یا فاطمه جان
تو چه کشیدی در مدینه
خون شد دلت از ظلم و کینه
از دین پیغمبر گسستند
دست علی از کینه بستند
پهلوی پاکت را شکستند
مولاتنا یا فاطمه جان
دشمن زده آتش به خانه
آتش کین میزد زبانه
زدند تو را با تازیانه
بر دست وبر بازو و شانه
غسل و کفن شدی شبانه
مولاتنا یا فاطمه جان
دخت نبی از ضرب سیلی
رخسار تو گردیده نیلی
دشمن شکسته حرمت تو
سوزد علی از غربت تو
مخفی بماند تربت تو
مولاتنا یا فاطمه جان
- پنج شنبه
- 12
- دی
- 1398
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه