دختر تو پدر جان گردیده بی قرارت
با اشک و آه و ناله آمده در کنارت
واغربتا واویلا(۴)
بی تو دگر غریبم بعداز تو غم نصیبم
از سوز ماتم تو بی صبرو بی شکیبم
وا غربتا واویلا
گردیده ام پدر جان از داغ تو جگر خون
بعد از تو بر گل تو ظلم و ستم شدافزون
واغربتاواویلا
بعداز تو دشمنانت در گرد هم نشستند
حق علی ببردند پهلوی من شکستند
واغربتا واویلا
نبودی وحشیانه آتش زدند به خانه
در خانه ام پدرجان ریختند بی بهانه
واغربتا واویلا
نبودی ای پدر جان بی تو چها کشیدم
در پشت درفتادم پرپر گلم بدیدم
واغربتا واویلا
غنچه ی من ز شاخه از کینه ها جدا شد
محسن عزیز حیدر به راه دین فدا شد
واغربتا واویلا
دشمن تو پدر جان زخم مرا نمک زد
به پیش چشم حیدر دختر تو کتک زد
واغربتا واویلا
- پنج شنبه
- 12
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه