بانوی خانه ی من نشسته ام کنارت
کنار بستر تو گردیده بیقرارت
ای مونس وحبیبم
بی صبروبی شکیبم
افتاده ای به بستر با پهلوی شکسته
علی غریب عالم کنار تو نشسته
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم
ای گل گلشن من ای مونس و حبیبم
بنگر به حال زارم بی صبر و بی شکیبم
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم
ای یار بی قرینه تویی سرور سینه
چها کشیده ای تو از مردم مدینه
ای مونس وحبیبم
بی صبر و بی شکیبم
سوزد علی دمادم از بهر غربت تو
بعد نبی شکستند فاطمه حرمت تو
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم
بنگر به حال حیدر فتاده ام من از پا
شرمنده ام ز رویت ای گل باغ طاها
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم
بانوی خانه ی من حیدر کند دعایت
خواهم من ازخداوند تاحق دهد شفایت
ای مونس و حبیبم
بی صبرو بی شکیبم
ای که همیشه هستی یارو حبیب حیدر
بهرشفای زهراست امن یجیب حیدر
ای مونس و حبیبم
بی صبرو بی شکیبم
- جمعه
- 13
- دی
- 1398
- ساعت
- 11:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه