روی لبان هر کسی هم جا نمی گیرد علی
هم وصف او با هرقلم معنا نمی گیرد علی
لطف الهی شاملش باید بگردد بی گمان
درسینه ی هر ناکسی سُکنی نمی گیرد علی
دستان او را مصلحت در ماجرای کوچه بست
مامور بر صبر است حقش را نمی گیرد علی
کم پیش می آید بیاید بین مردم چون دلش
غیر از کنار فاطمه مأوا نمی گیرد علی
خیلی برایش بدشد آن چیزی که درآن کوچه شد
حتی سر خود را دگر بالا نمی گیرد علی
همسایه ها وقتی که می بینند می گویند نه!
این زندگی از نو برایت پا نمی گیرد علی
درخواب دیده بارها کابوس تلخی که شبی
تابوت زهرا را به روی شانه می گیرد علی
- چهارشنبه
- 18
- دی
- 1398
- ساعت
- 12:56
- نوشته شده توسط
- honar kade
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه