پاچه خواری می نمودم عشق شورا داشتم
با دوصد دوز و کلک صد شور و غوغا داشتم
پول بیت المال را بالا کشیدم الفرار
نوش جان کردم هرآنقدری که تا جا داشتم
سفره دل وا نمیکردم برای عقده ام
مثل آقازاده ها گر شام یلدا داشتم
سور و سات چله ام بدجور جوره جور بود
قهوه، ویسکی، آبجوهای گوارا داشتم
گوشت و استیک و ماهی بره ی بریان به سیخ
هرچه از فکرت گذر کرده همان را داشتم
رشوه و رانت و تورم احتکار و صد قسم
پشت رویم انگ و برچسب افتراها داشتم
مصلحت دیدم ز اصلاحات و بارم بسته ام
در سیاست ها هوای جیب خود را داشتم
پول خود تبدیل کردم به دلار و ارز و ین
خانه و آپارتمان، استخر و ویلا داشتم
خواستم از مرز ایران بگذرم اما نشد
آرزوی زندگی در کانادا داشتم
- شنبه
- 28
- دی
- 1398
- ساعت
- 10:44
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه