بنداول
پامیشی از رو زمین با یه نگاه غمزده
نمی خوای هیشکی بدونه که چرا حالت بده
آهسته میگی توی گوشم
نزدیکه برسیم به خونه
تو کوچه هرچی دیدی باید
مثل راز تو دلت بمونه
به خاک چادرت قسم
مرده و قولش
به هیشکی هیچی نمیگم
مرده و قولش
بند دوم
بار سنگینی گذاشتی روی دوش پسرت
هیشکی جز من نمیدونه چی آوردن به سرت
از یادم نمیره تو کوچه
زخمی رو که به قلب مازد
چی اومد به سر غرورم
وقتی که تورو بی هوا زد
گرفته بود چشامو خون
اما نذاشتی
میخواستم وایسم جلوشون
اما نذاشتی
بندسوم
دیدن حال وخیمت میاره جون به لبم
ماجراهایی که دیدم شده کابوس شبم
هرلحظه منو میسوزونه
دردایی که توی نگاته
جون ما رو داره میگیره
تابوتی که توی حیاطه
اگه خوب شی من ازخدا
هیچی نمیخوام
جز اینکه باشی پیش ما
هیچی نمیخوام
اجرا کربلایی سعید حمیدیان فر
- چهارشنبه
- 2
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 10:13
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عالیه رجبی
ارسال دیدگاه