شعر شهادت امام محمد باقر(ع)
یاد
یاد دارم که کربلا بودم
از غریبی چه ناله ها کردم
جسم جدم میان مقتل بود
با رقیه چه گریه ها کردم
******
یاد دارم که باب بیمارم
خون دل از عدوی کین می خورد
خواست جد من کند یاری
لیک ناگهان زمین می خورد
******
یاد دارم که بزم شرم یزید
خیزران آتشی بر این دل زد
من خودم با دو چشم خود دیدم
عمه سر را به چوب محمل زد
******
یاد دارم که در خرابه ی شام
بر دلم کوه عقده ها مانده
آمدم من مدینه اما وای
عمهی من رقیه جا مانده
- شنبه
- 15
- آبان
- 1389
- ساعت
- 19:28
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه