امیدعلی در کنار توام
تو خاموش و من بیقرار توام
دگر بی شکیبم غریبم غریبم
گلم فاطمه(۲)
علی بعد داغ تو تنها شده
روان اشک من همچو دریا شده
الادرنابم غمت کرده آبم
گلم فاطمه
برایم همیشه تو یاور شدی
گل من ز کینه تو پرپر شدی
علی گشته محزون دل اوشده خون
گلم فاطمه
فدای غریبی و عمر کمت
شده قامتم خم زسوز غمت
تو رفتی ز دستم من از پا نشستم
گلم فاطمه
چگونه بشویم تن پاک تو
سرم را گذارم روی خاک تو
برم مخفیانه تنت رازخانه
گلم فاطمه
کنار بدن جان من بر لب است
پریشان تو دخترت زینب است
الا نور دیده شدم قد خمیده
گلم فاطمه
صفای دلم گو کجا میروی
غریب مدینه چرا میروی
تویی یاس چیده که گشتی شهیده
گلم فاطمه
ازاین غم بود قلب من چاک چاک
چگونه گذارم تو را زیر خاک
زتن رفته جانم شده کم توانم
گلم فاطمه
- پنج شنبه
- 3
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه