ای هستی من زهرا (رفتی و شدم تنها )۲
با دختر گریانت (بی تو چه کنم زهرا)۲
می کند زینب تو خانه داری
هم خانه داری و هم سوگواری
واویلا واویلا آه و واویلا(۲)
ای شمع وجود من ازچه شده ای خاموش
بگرفته علی با اشک تابوت تو را بردوش
می گرید مجتبی نوردوعینت
برسرو سینه میزند حسینت
واویلا واویلا آه و واویلا
ای نور دو چشم من رفتی کمرم خم شد
با اشک حسین تو صبرم ز غمت کم شد
ای که بودی تنها یاروحبیبم
از سوز داغت زهرا بی شکیبم
واویلا واویلا آه و واویلا
با رفتن تو زهرا رفته همه ی هستم
تنها و غریبانه در سوک تو بنشستم
تشییع پیکر تو شد شبانه
دفن جسم پاکت شد مخفیانه
واویلا واویلا آه و واویلا
من پیکر پاک تو میسوزم و می شویم
از جسم نحیف تو من عطر جنان بویم
وقت غسل زهرا خون شد دل من
زدشرر داغ تو بر حاصل من
واویلا واویلا آه و واویلا
خون شد جگرم تاکه کردم کفنت زهرا
دیدم رخ نیلی و آزرده تنت زهرا
پاره ی پیکرم فاطمه جانم
میروی از برم فاطمه جانم
واویلا واویلا آه و واویلا
- پنج شنبه
- 3
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه