یا فاطمه گل من شده شب غریبان
گوحیدرت چه سازد با اشک این یتیمان
یا فاطمه کجایی
خون شد دل از جدایی
علی دوباره زهرا گردیده بیقرارت
حیدر دل شکسته نشسته بر مزارت
یا فاطمه کجایی
خون شد دل از جدایی
سوز غم تو زهرا شرر زده به جانم
بنگر به حال زارم رفته زتن توانم
یافاطمه کجایی
خون شد دل ازجدایی
علی دلشکسته کنار تو نشسته
به قبر بی چراغت دخیل گریه بسته
یا فاطمه کجایی
خون شد دل از جدایی
زهرا تو خود گواهی بودی تمام هستم
دیدی علی غریب است رفتی چرا ز دستم
یا فاطمه کجایی
خون شد دل ازجدایی
پهلو شکسته یارم جانم فدای صبرت
گریم ز سوز هجران من در کنار قبرت
یا فاطمه کجایی
خون شد دل ازجدایی
من در کنار قبرت بزم عزا گرفتم
با اشک و آه و ناله شور و نوا گرفتم یافاطمه کجایی
خون شد دل ازجدایی
جانم از این مصیبت آمده بر لب من
سوزانده قلب حیدر گریه ی زینب من
یا فاطمه کجایی
خون شد دل ازجدایی
راز دلم بگویم زهرا به شور و شینم
گریدبه خانه زینب هم ناله با حسینم
یا فاطمه کجایی
خون شد دل ازجدایی
نصیب وقسمت من رنج وغم ومحن شد
تا نام تو ببردم گریان تو حسن شد
یا فاطمه کجایی
خون شد دل ازجدایی
- شنبه
- 5
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 10:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه