من از حال زار تو گریون شدم

توو داغت مثه ابر بارون شدم

شنیدم توو کوچه تو رو بد زدن

(پریشون شدم)2

نه حرفی زدی از غم و ماتمت

فقط رو گرفتی تو از مَحرمت

چرا پیش چشمم داری آب میشی

(فدای غمت)2

توو سینه ات دریای راز - توو چشمات اشک بارون

بگو با من زهرا جان - بگو با قلب محزون

(منو دست بسته که میبردن

چه بلایی سرت آوردن)2

حسنت همش میگفت: بابا

(نبودی مادرمو کشتن)2

(آه - یا زهرا)4

---

از این مردم بی وفا سیر شدی

چقدر سخته که تو زمین گیر شدی

جوون بودی اما توو این ماجرا

(چقدر پیر شدی)2

تا که جابجا می شی توو بسترت

پر از لاله میشه همه پیکرت

یه کم خنده کن ای «رخت مثل ماه»

(برا دخترت)2

چرا دستات می لرزه - چرا هی تب داری تو

چرا ذکر استرجاع - به روی لب داری تو

(تا دیدم تو آتیش افتادی

مطمئن شدم که جون دادی)2

توو آتیش بودی ولی دورت

هلهله میکردن و شادی)2

(منو دست بسته که میبردن

چه بلایی سرت آوردن)2

حسنت همش میگفت: بابا

(نبودی مادرمو کشتن)2

(آه - یا زهرا)4

---

نگو این روزا، روزای آخره

حال من مثه حال یه مضطره

همش پیش چشمام از اون روز شوم

(میاد خاطره)2

همون روز که آتیش گرفت خونه مون

توو آتیش تو افتادی ای مهربون

دیدم فضه اومد ولی دیر رسید

(شدی غرق خون)2

تنت شد از ضرب در - کبود و نیلی ای وای

منو کشت تا فهمیدم - به تو زد سیلی ای وای

(توو هیاهو تو رو آزردن

نانجیبا حقت و خوردن)2

خلاصه بگم برات اون روز

تو رو کشتن و منو کشتن)2

(منو دست بسته که میبردن

چه بلایی سرت آوردن)2

حسنت همش میگفت: بابا

(نبودی مادرمو کشتن)2

(آه - یا زهرا)4

---

یه چیزی به حیدر بگو، جان من

برا دلخوشیه حسین و حسن

داره زینبت جون میده، فاطمه

(باهاش حرف بزن)2

شنیدم بهش دادی چند تا کفن

واسش گفتی از غصه های حسن

از اون تابوتی که توی فتنه ها

(بهش تیر زدن)2

ولی وای از اون روزی - که روی خاک غم هاس

تنی پر زخم و خونی - سرش هم بر نیزه هاس

(امون از غروب عاشورا

پسرم غریب ه و تنها2)

فدای تنی که عریان شد

(ترکای مونده رو لبها)2

(تا که مادرش میره از حال

خواهرش میاد توی گودال)2

ده نفر با نعلای تازه

(پیکرش رو میکنن پامال)2

(آه - واویلا)4