• دوشنبه 3 دی 03

 مرتضی محمودپور

غزل مرثیه شهادت حضرت زهرا(س)

961
1

◾زبانحال‌حضرت‌زهرا(س)
◾در ایام فاطمیه

دستم‌افتاده ز کارو معجرم‌آتش‌گرفت
بین کوچه‌از لگدپا تا سرم‌آتش‌گرفت

مرغ عشق حیدرم یا پیش مرگ‌مرتضی
در حمایت از علی بال و پرم‌آتش‌گرفت

بار شیشه داشتم در بین کوچه ناگهان
با لگد یک آیه‌ایی‌از کوثرم‌آتش‌گرفت

دست سنگین لئینی برق چشمم را ربود
زین‌سبب‌یک‌لحظه‌چشمان‌ترم‌آتش‌گرفت

کاشکی هرگز نمیبردم به همراهم حسن
در میان کوچه سبط اکبرم آتش‌گرفت

چادرخاکی‌مادر راچو زینب دید گفت
وایِ من زینب بمیرد مادرم آتش‌گرفت

دادمیزدفضه‌ومیگفت‌باحال حزین
بارالها دختر پیغمبرم آتش‌گرفت

باغبان‌تاغنچه‌را میدیداز شاخه جدا
گفت یارب غنچه‌ی نیلوفرم آتش‌گرفت

تا کفن شدکهنه پیراهن برای کربلا
دیدم‌آنجا زین وصیت دخترم آتش‌گرفت

با لب‌عطشان حسینم بوسه زد تا بر رخم
سوختم آنسان‌که‌گویی بسترم آتش‌گرفت

  • دوشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 23:39
  • نوشته شده توسط
  • م-مطلق

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران