• سه شنبه 15 آبان 03

 رضا آهی

متن شعر حضرت ام البنین(س) -(علم غم دوباره برپا شد)

761

علم غم دوباره برپا شد
خون دل ماهیان دریا شد
لب عُشّاق خاندان علی
معدن ناد واغریبا شد 
نه فقط در زمین میان سماء 
مجلس روضه ای مهیا شد
بانی بزم روضه ی امشب
خود ام الائمه زهرا شد
خوش به حال کسی که مرهم بر 
دل محزون زار سَقّا شد 
منم امشب بر آرم این از دل
تسلیت بر تو یا ابوفاضل 

افتخار زنان زدنیا رفت
کرم بی کران ز دنیا رفت  
نه فقط شبنمی ز روی زمین 
لاله ای از جنان زدنیا رفت  
مادر ماه هاشمی عباس
تاجدار زمان ز دنیا رفت 
الامان در فراق او گوییم 
که چه! گنج گران زدنیا رفت  
گریه کرد بر حسین و عباسش  
عاقبت با فغان ز دنیا رفت 
رفت و راحت ز دست غمها شد    
همنشین نگار طاها شد    

تا نفس زد مکررا غم خورد 
غم ز روز ده محرم خورد 
گریه میکرد و پشت لبها را 
از بدی های فصل ماتم خورد    
چقدر غصه های پی در پی
از شررهای داغ اعظم خورد  
یاد ارباب و صحنه ی گودال 
به زمین وای من چه محکم خورد    
تا شنید او ز مرثیه خوانها 
ضربه ها بر امیر اکرم خورد  
ناله میزد از آن بلا میسوخت 
با اسیران نینوا میسوخت   

قبل کرببلا ز در میسوخت  
ز در غرق در شرر میسوخت  
یاد پروانه ی علی میکرد  
بین دیوار و در که پر میسوخت  
زپلیدی مردمی جاهل 
زنوک پای تا به سر میسوخت   
ز مصیبات حضرت زهرا 
از خود صبح تا سحر میسوخت  
گه گاهی که میگرفت کمرش 
یاد آن دست بر کمر میسوخت   
سوی این چشمه ی پر از پاکی
خوب شد نشد که هتاکی

شکر لله که بد نشد حالش  
غرق آتش ز کین نشد شالش   
در میان حریم او دیگر
کس نکرده لگد پر و بالش 
یا که سیلی نخُورد ز دست عدو 
پیش چشمان طفل خردسالش   
غرق حیرت دگر نگردیدند 
اهل بیت و تمام اطفالش   
دست یارش زکینه بسته نشد  
که رود غرق خون به دنبالش  
وسط کوچه محشری افتاد
وای از آن دم که مادری افتاد....

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 9:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران