اونكه دستِ منو ميگيره
دعاي رحمته عباسه
اونيكه كربلامون ميده
مادر حضرته عباسه...
ام البنينيم
پسرش يه عمره تكيه گاهمه
ام البنينيم
بخدا فرق داره اصلا باهمه
ام البنينيم
يه حسين داره كه پادشاهمه
ام الادب ، ام الوفا
ما رو ببر ، تا كربلا
ام البنين
سينه زن هاي اباالفضلت
اين شبا يه كربلا ميخوان
نوكراي عباس و مثلِ
پسرت ميدوني بي بي جان
ام البنينيم
بي بي مهربون تر از مادرمه
ام البنينيم
كي ميگه مادرِ من بي حرمه
البنينيم
بخدا كه حرمش تو قلبمه
ام الادب ، ام الوفا
ما رو ببر ، تا كربلا
ام البنين
اون كسي به چشم عباسه
كه با اين روضه ها مانوسه
اونكه پرچم رقيه رو
تو بغل ميگيره ميبوسه
من با رقيم و
داداش اكبرش من و ميبينه
من با رقيم و
توي قبر بي بي پيشم ميشينه
من با رقيم و
بخدا كه زندگيم تضمينه
بنت الحسين ، عشق خدا
ما رو ببر ، تا كربلا
بنت الحسين
- دوشنبه
- 21
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:11
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه