ای نور دل زهرا(دخت علی کلثومی)۲
در بین همه زنها(چون زینب مظلومی)۲
تو گل گلشن آل عبایی
دختر فاطمه خیرالنسایی
سفیر کربلا یا ام کلثوم(۲)
همراه گل زهرا (در کرببلا بودی)
با اهل حرم بانو (در رنج و بلا بودی)
دیدهای گلهای باغ مدینه
در کربلا شده پر پر ز کینه
سفیر کربلا یا امکلثوم
دیدی که علی اکبر (رفته بسوی میدان)
دنبال علی اکبر(گردیده حسین گریان)
دیده ای گل باغ ام لیلا
از ظلم و کینه گشته اربا اربا
سفیر کربلا یا ام کلثوم
دیدی تو علی اصغر (بردست پدر جان داد)
در راه پدر اصغر (جان بالب عطشان داد)
دیدی بر روی دست بابا اصغر
ازتیر حرمله شد پاره حنجر
سفیر کربلا یا امکلثوم
دیدی توبدشت خون(ای دختر خیرالناس)
در علقمه از کینه (شد نقش زمین عباس)
در علقمه دستش از تن جدا شد
جانش در راه دین حق فدا شد
سفیر کربلا یا امکلثوم
دیدی که حسین تو (بی یاور و تنها شد)
دیدی که غریب مانده(اشک توچودریا شد)
دیدی همه سوی مقتل دویدند
سرپاک حسینت را بریدند
سفیر کربلا یا امکلثوم
دیدی که عدو ازکین (آتش زده بر خیمه)
پیکر به روی خاک و (سرها همه بر نیزه)
دیدی حسینت از کینه ی عدوان
پیکرش شد پامال سم اسبان
سفیر کربلا یا ام کلثوم
- چهارشنبه
- 30
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 15:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه