ای بهترین خلقت دستان کردگار
وی بر تمام عالم خلقت تو شاهکار
روی تو گل ، گل رخسار تو بهشت
بگرفته از شمیم رخت عطر و بو بهار
گلهای باغ کوی جنان در برابرت
مست و ز هوش رفته و بی رنگ و بو چو خار
ای مژده ی ولادت تو خار چشم بد
وی نسل پاک مرتضوی از تو پایدار
تو از تبار مهر و وفایی و معرفت
خود باعث تداوم این نسلی و تبار
اولاد نسل تو شده اند حجّت امم
لکن تو حجّتی به تمامی هشت و چار
از شرم نور چهره ی ربّانی ات کند
پنهان جمال خود به برت ماه شام تار
ای حوری بهشتی انسان نما به خلق
وی داده عزت تو به دین عزّ و اقتدار
ای بودن تو علت هر آنچه بود و هست
وی هستی تو هست خداوند کردگار
کوچکترین هدیه ز سوی خدای تو
شد مهر ازدواج تو دریا و چشمه سار
ای دین احمدی شده مدیون همّتت
ای کرده از تو حور و ملک کسب اعتبار
عصمت ز عصمت تو برد فیض ومی برد
فیض از نگاه احمدیت شرم و هم وقار
ذکر تو هر طپش به دل مرتضی بود
مهر تو مُهر ردّ و خلاصی ز قهر و نار
ای آبروی خلقت و ای آبروی عشق
داری به کٌلّ عالم و آدم تو اختیار
دین پدر به غیرت مردانه ات شکفت
زان پس ز خون پاک حسینت شد استوار
مادر به خلقتی و به سر خیل انبیا
ام الائمه هستی و جاوید روزگار
وصف تو از لبان علی خوش بود که او
شایستهی تو بود و تو را شد حبیب و یار
با ذکر یاعلی همه نیرو برند و خود
نیرو برد ز نام تو آن شاه تک سوار
پیروز و سربلند میادین جنگها
شد مرتضی به یاری ذکر تو بی شمار
فخر همه تو هستی و جانانه میکنی
بر عشق پاک مرتضوی خود افتخار
تو روح و جان حقّی و گشتی به راه حق
با دست خالی و دل پر مایه جان نثار
وصف تو شرح آیه ی تطهیر و کوثر است
ورنه مرا به وصف مقامات تو چه کار
وصف حقیقت تو به قرآن بگفته حق
کاین مدح از زبان خدا هست و ماندگار
بهتر که این زبان بشود لال از سخن
قطره کجا و وصف یم و وسعت بحار
@angoorezarih
- پنج شنبه
- 1
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 11:4
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه