نشسته شیعه در غم و سوگ موسی بن جعفر
گشته ز داغش در شهر بغداد صحرای محشر
موسی بن جعفر(3)
درکنج زندان مولای مابی صبروشکیب است
تنهاومظلوم چون جدخود تنها و غریب است
موسی بن جعفر
از بسکه سندی براو ستم ها نموده هر شب
ذکر لب او هر روز وهرشب خلصنی یا رب
موسی بن جعفر
آنکس که بوده از ظلم دشمن در غل و زنجیر
مرگ خودش را خواهدز خالق با آه شبگیر
موسی بن جعفر
افتاده هفتم گل ولایت در کنج زندان
ذکرلب او گشته دمادم بابارضا جان
موسی بن جعفر
ازظلم وکین سندی شاهک خون شددل او
شررزده با زهر هلاهل بر حاصل او
موسی بن جعفر
آنکس که بوده همچون ائمه غریب و مظلوم
در کنج زندان با دست سندی گردیده مسموم
موسی بن جعفر
صید گرفتار از کید صیاد در قفس افتاد
از زهر کینه زددست پا و از نفس افتاد
موسی بن جعفر
آخر امام مظلوم ما شد کشته بیداد
پیکر پاکش سه روز مانده بر جسر بغداد
موسی بن جعفر
هر جاز داغ موسی بن جعفر ماتم بپا شد
خانه مولا امام هشتم بزم عزا شد
موسی بن جعفر
شد پیکر او تشییع جنازه بر دوش یاران
پیکر پاک جد غریبش پامال اسبان
موسی ابن جعفر
- چهارشنبه
- 21
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 14:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه