ای یاس بی مثل وبی قرینه
من میروم از شهر مدینه
مادر غریبم(۴)
زین داغ و غصه خون شد دل من
داغت شرر زد بر حاصل من
مادر غریبم
دشمن بی دین از ظلم و از کین
اهل و عیالم نموده غمگین
مادر غریبم
ستم به ما از دشمن فزون شد
دلم خدایا از غصه خون شد
مادر غریبم
ظلم عدو زد شرر به جانم
در سینه باشد شوق وصالم
مادر غریبم
مادر حسینت گردیده تنها
هردم بریزد اشکم چو دریا
مادر غریبم
میروم و بی صبر و شکیبم
بنگر به حالم مادر غریبم
مادرغریبم
اهل حریمم آزاده هستند
بر دادن جان آماده هستند
مادر غریبم
مادر روم تا گردم فدایی
در راه داور کرب و بلایی
مادر غریبم
ای مادر من بنگر به زینب
جانش ازین غم رسیده بر لب
مادر غریبم
روم از این شهر همراه اکبر
همراه خواهر با علی اصغر
مادر غریبم
مادر به همره آلاله دارم
غنچه ی یاس سه ساله دارم
مادر غریبم
مادر به همره جان همه ناس
ریزد سرشک مادر عباس
مادر غریبم
رود از این شهر نوردوعینت
مادر دعا کن تو بر حسینت
مادر غریبم
- دوشنبه
- 26
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 19:22
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه