• سه شنبه 15 آبان 03


شعر روز عاشورا (کربلا تيره گشت و پر آشوب)

2909
4

کربلا تيره گشت و پر آشوب
کرد عمر حسين چونکه غروب
گرد غم شد بر آسمان ز زمين
آسمان خون گريست زين آشوب
شد گل آلود و سرخ، آب فرات
واحسينا، نوشت وقت رسوب
پهنة کربلا به خود لرزيد
چونکه بنياد عدل شد مخروب
زيور، عرش، بر زمين افتاد
آن، خداي يگانه را، محبوب
اسب بي صاحب حسين امد
حال راکب عيان ازين، مرکوب
خون چکان، سر به زير و شيهه زنان
پايکوبان و، زين او مقلوب
وه که در دست بدترين بدان
کشته شد مرد خوبتر از خوب
مرگ، يک زندگاني ابدي است
هر کسي را خدا بود مطلوب
در حقيقت، حسين، غالب شد
و آن گنه پيشه ظالمان، مغلوب
آه از آن دم که لشگر دشمن
حمله ور شد به خيمه وقت غروب
صد يک ماجراي اين غارت
نبود در کتابها مکتوب
با همه کوششي که دشمن کرد
معجر زينتي نشد مسلوب
آتش افکند بر حريم امام
قوم نادان و گمره و مغضوب
بر سر تشنگان دشت بلا
ريخت باران سنگ و آتش و چوب
خانداني که بود پرده نشين
محترم، سايه پرور و، محجوب
شد پراکنده در بيابانها
خسته و، دلشکسته و، مرعوب
تا که شد نور زينتي جاذب
وآن پراکندگان بدو مجذوب
ليک زينب نيافت، هرچه شمرد
دو تن از کودکان در آن آشوب
خفته و، جان سپرده در بن خار
با لبي خشک و، ديده اي مرطوب
يک دل و، اينهمه پريشاني؟!
مات و حيران، ز صبر او ايوب
آفرين بر شجاعت زينب
پيش آن ضربه هاي طاقت کوب
حجت بن الحسن، هميشه (حسان)
گريد از ياد عمة مضروب
نام شاعر:حبيب چايچيان

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران