اگر رسیدی و من زیر خاکها بودم
اسیر تنگی تلخ مُغاکها* بودم
اگر رسیدی و دیدی شهیدتان شدهام
منم یکی ز همان بیپلاکها بودم
تو را به فاطمه بر سنگ قبر من بنویس
که من برای تو از سینهچاکها بودم
اگرچه دامنی آلوده داشتم اما
همیشه دست به دامان پاکها بودم
خدا که شاهد باشد تو نیز شاهد باش
برای جدّ شما از هلاکها بودم
خدا نیاورد آن روز را، ولی آقا
اگر رسیدی و من زیر خاکها بودم…
سوراخ ، غار، گودال
اگر رسیدی و من زیر خاکها بودم
اسیر تنگی تلخ مُغاکها* بودم
اگر رسیدی و دیدی شهیدتان شدهام
منم یکی ز همان بیپلاکها بودم
تو را به فاطمه بر سنگ قبر من بنویس
که من برای تو از سینهچاکها بودم
اگرچه دامنی آلوده داشتم اما
همیشه دست به دامان پاکها بودم
خدا که شاهد باشد تو نیز شاهد باش
برای جدّ شما از هلاکها بودم
خدا نیاورد آن روز را، ولی آقا
اگر رسیدی و من زیر خاکها بودم…
سوراخ ، غار، گودال
- چهارشنبه
- 13
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 23:0
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
میلاد حسنی
ارسال دیدگاه