میلاد حضرت رقیه(س)
از سوی پیر میکده می در پیاله شد
میلاد یک ستاره به نام سهساله شد
در دست کائنات ز سویش حواله شد
یاس سپید بوده اگر که چو لاله شد
بر غصههای عالم و آدم گرهگشاست
نامش رقیه فاطمهی دشت کربلاست
آزادهگان هر دو جهان بر درش مقیم
هرصبح میوزد ز حریمش به ما نسیم
او مظهر شکوه کریمانهی کریم
داغش به روی سینه عشاق شد عظیم
آینهدار طلعت کوثر نشان شده
حورای بزم شاه شهیدانعیان شده
در بارگاه قدسالهی که میپرم
شادمازاینکه من بهحریمشچونوکرم
من ریزهخوار سفرهی آل پیمبرم
چادر نماز کوچک او سایهی سرم
ایل و تبار من همه خاک رهش شدند
زنها کنیز و خادمهی درگهاش شدند
کوچک نخوانیش که بزرگان گدایاو
مردان روزگار شدند خاک پای او
وقت سحرگهان چو شنیدن صدایاو
مس بودهاند تا که شدن کیمیای او
بار محبتش به دو عالم به جان کشند
تاروزحشرخندهکنانشاد وسرخوشند
- پنج شنبه
- 28
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 21:21
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه