خدای من،ببین سوز و نوای من
خدای من،اجابت کن دعای من
خدای من...
گنهکارم،تو هستی مونس و یارم
گنهکارم،نظر کن بر دل زارم
گنهکارم...
شدم مضطر،الهی سیّدی اَلعَفو
زِ من بگذر،الهی سیّدی اَلعَفو
زِ من بگذر...
بَدَم امّا،محبّ مرتضیٰ هستم
وَ محزونِ،شهیدِ کربلا هستم
بگیر دستم...
به حقّ آن،که لب تشنه فدا گشته
وَ در گودال،سرش از تن جدا گشته
چه ها گشته...
- دوشنبه
- 1
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 12:35
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه