گرچه در جاده حق راه به شیطان بدهیم
دلِ شیدا زِ غم عشق به جانان بدهیم
بین که بر شاخه حُزن و شَجر طیِّبه ات
صوتِ غَم سر چو یکی مرغ خوش اَلحان بدهیم
گر بپرسند زِ ما از نبیُّ و دین و کتاب
ما نشان بر دو مَلَک سینه سوزان بدهیم
گر بنوشیم یکی جرعه ز پیمانه عشق
درس مستی به همه عالم امکان بدهیم
گر نِگاهی بکند ساقیِ مَستان بر ما
ساقیانه ، قدح و جام به مستان بدهیم
گر صبا عزم سفر سوی حریم تو کند
تُحفه بر باد صَبا مُلک سلیمان بدهیم
گوشه چشمی اگر از تو ، به گدایان بشود
ما مَطاع نظر یار نه ارزان بدهیم
با تو گر نفس به ما وسوسه انگیز شود
لفظ لا را همه دم هدیه به عصیان بدهیم
ای شریعت زِ تو بر پا ، زِ تو گر دور شویم
از کف آئینِ مسلمانی و ایمان بدهیم
جَنَّت و حوری و قِلمان و صَفای فردوس
کِی به یک قطره از این دیده گریان بدهیم
مذهب حلقه به گوشی و همه بود و نبود
کاش این از تو بگیریم و تو را آن بدهیم
پسر فاطمه کاش از کرم رَب ، ما نیز
جان به سربازیِ تو همچو شهیدان بدهیم
در مناجات و نیایش ز خدا میخواهیم
کاش در غمکدهٔ روضهٔ تو جان بدهیم
- دوشنبه
- 1
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 13:0
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه