مناجات با قاضیالحاجات
در شبهای ماه رمضان
همچومجنونکهمیاد از دلصحرایجنون
اومدم آشتی کنم با تو خدای مهربون
غرق در گناهم اما به امیدی آومدم
روسیاهم به امید روسپیدی اومدم
اگه راهم ندی من کجا رو دارم که برم
عمریه در خونت نشسته گفتم زائرم
خودمم خوب میدونم که بندهی فراریم
ولی از بارش ابرکرمت بهاریم
بیسر و پا شدهام چونکه من از تو غافلم
بین موج دریا افتاده و رو به ساحلم
اگه دیدی بعضی وقتا ز تو من غافل شدم
رمضان آومده حالا به تو متصل شدم
لایق مهمونی تو نیستم اینو میدونم
خیلی بد کردهام اما میدونی پشیمونم
تو سحر بلند میشم تا که منو نگاه کنی
حال زار خستم و بلکه تو روبراه کنی
بین این راز و نیاز داد میزنم میگم حسین
از میون سینه فریاد میزنم میگم حسین
همهی نماز و روزهم روز محشر یه طرف
گریههای تو عزای علیاکبر یه طرف
شب جمعه پایین پای ضریح زار زدم
ناله از آتیش بین در و دیوار زدم
اربا اربا شدن اکبر هرکی که شنید
بهر فاطمه تو روضهها فقط آه کشید
آخه سینهی علی شکسته مثل مادره
حالا نوبت گریز روضه بهر اکبره
(دیگه روز من علی فرقی با شبها نداره
سینهی شکستهات فرقی با زهرا نداره)
#مناجات_درماه_رمضان
- یکشنبه
- 7
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 1:49
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه