با رو سیَهی دل به عنایات تو بستم
(یک عمر نمک خورده نمکدان بشکستم)
بر من تو پناهی،العفو یا الهی...
بر جُرم و خطا عبدِ گرفتار منم من
ستّار تو هستی و گنهکار منم من
بر من تو پناهی،العفو یا الهی...
من آمده ام تا که به تو دل بسپارم
جایی به جز از درگه لطف تو ندارم
بر من تو پناهی،العفو یا الهی...
من مُعترفم بر بدی و نامه سیاهی
حقّ علی و فاطمه العفو الهی
بر من تو پناهی،العفو یا الهی...
عمرم به گنه طی شد و دارم به لبم آه
ذکرِ شب و روزم شده اَستَغفِرُالله
بر من تو پناهی،العفو یا الهی...
هر چند که لبریزِ بدی ها و خطایم
من سینه زن و گریه کنِ کرببلایم
بر من تو پناهی،العفو یا الهی...
یارب به حسین و به غمِ کرببلایش
به حقّ تنِ بی کفن و رأسِ جدایش
بر من تو پناهی،العفو یا الهی...
- دوشنبه
- 8
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 11:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه