• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر در فراق یار -(سلسلۀ زلف یار حبل متین خداست )

507

سلسلۀ زلف یار حبل متین خداست 
هر که ورا معتصم پاک و بری از خطاست 
ساقی دربار عشق جام طهور ی به لب 
آنکه می از او خورد شامل لطف و عطاست 
فرقت او درد و غم من به وصالش خوشم 
بر دل پر درد و غم دیدن رویش دواست 
گر به وصالش رسم جان بفدایش کنم 
تک نه منم ، عالمی در قدمش جانفداست 
گر به تجلا شود من به تماشا روم 
با نظری دل برد دلبر ما دلرباست 
نام ورا بر زبان بردم و آتش گرفت 
در دل پر درد من محشر دیگر به پاست 
خرمم از سوز او سینه شود چاک چاک 
سوزم اگر روز و شب از غم هجرش رواست 
دیده به ره مانده ام زو خبر خوش بیاد 
دل نگرانم چرا نامد و ره آشناست 
ره به خطا رفته یا وعده فراموش کرد؟ 
اهل وفا هست و بر مانده رهان رهنماست 
دیده به دریای اشک غوطه ور و خون چکان 
دل به تلاطم که آن دلبر رعنا کجاست 
من که «هدایت» شدم راهِنِ حسن توام 
قبلۀ دل ابرویت قوسی محراب ماست 
. سبک ای دل اگر عاشقی

  • دوشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران