یک شهر دعا کرد و بلا کم نشد امسال
خون شد جگر خلق و محرم نشد امسال
ای ماه چه دیر آمدی از راه و عجیب است
دل واپس تو عالم و آدم نشد امسال
پیش از تو محرم شد و پیش از تو عزا بود
مویی ز عزاداری تو کم نشد امسال
جایی ننشستیم که یادی نشد از درد
شعری نسرودیم که ماتم نشد امسال
صد خیمه ی خاموش به تاراج جنون رفت
یک خاطر آسوده فراهم نشد امسال
در گریه نهفتیم عزای شب خود را
تاوان تو زخمی ست که مرهم نشد امسال
- پنج شنبه
- 4
- آبان
- 1391
- ساعت
- 6:26
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه