یه عمره نون و نمکت رو خوردم
زندگیمو دست خودت سپردم
دل شکسته میخری میدونم
دلشکستمو برات اوردم
صدای نقاره رو که شنیدم
شد حرم تو خونهء امیدم
برو بیایی داشتی توی صحنت
هیچ موقع اینجور حرم و ندیدم
بد جور سکوتی این شبا گرفته
حتی دل کبوترا گرفته
چرا دیگه نقاره ها نمیگن
ای زائرا ، مریض شفا گرفته
چی شدش اون شلوغیا تو صحنت
برو بیای زائرا تو صحنت
حالا دیگه مثه مدینه تنها
پر میزنن کبوترا تو صحنت
دلت میاد زوار دل شکسته
پشت در حرم نشسته باشن
"من باورم نمیشه تو مریضی
دارالشفای تو رو بسته باشن"
توی دلم دووندی خیلی ریشه
هیشکی برام امام رضا نمیشه
تو این شبا دعام اینه ایشالا
دور و برت شلوغ باشه همیشه
- پنج شنبه
- 1
- خرداد
- 1399
- ساعت
- 15:16
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
امیر حسین الفت
ارسال دیدگاه