مناجات با امام رضا علیه السلام
دستم بگیری..می شوم آقایِ عالم
دستم نگیری..می شوم رسوای عالم
قدری نگاهم کن مگر اوجی بگیرم..
طوفی کنم بر گنبدت..مولای عالم
آقا بزرگی کن فقط بالا سرم باش
بی تو یقیناً می شوم تنهای عالم
از رافتت هرچه بگویند بیش از آنی
ای هشتمین آئینه ی عظمای عالم
دستِ نوازش می کشی؟آخر یتیمم..
ای آنکه مشهوری تو بر بابای عالم
(ای ضامنِ آهو!نگاهی کن که پستم)
(دربینِ تحقیرِ خلایق..بد شکستم)
آقا بلندم کن که خورده بر زمینم
مُهر غلامی خورده مولا بر جبینم
چشم انتظارم لحظه های آخر عمر
تا که قدم رنجه کنی رویت ببینم
هرجا سخن لطف و احسان تو آید
بی اختیار افتاده از پا می نشینم
اصلاً ندیدم رد کنی با دستِ خالی
هر کس نمی گیرد..بر حالش دل غمینم
آمیخته با خونِ من ..عشقت رضا جان
مهرِ تو باشد عشقِ من..دنیا و دینم
(ای ضامن آهو! پناهی ده اسیرم)
(ای کاش در پایِ ضریحِ تو بمیرم)
قربانِ آن گلدسته های باصفایت
آقا بزرگم کرده ای در این سرایت
یاد امیرالمؤمنین کردم دوصد بار..
وقتی که چشمم خورد بر ایوان طلایت
یک بذل و بخشش کن که من چیزی ندارم
بازم عطا کن از کرم بر این گدایت
این پنجره فولادِ تو کولاک کرده
باشد حریمِ پنجره..دارالشفایت
با تو چه غم دارم از این دور و زمانه
پشتم همیشه باش ای جانم فدایت
(ای ضامن آهو!دلم را باصفا کن)
(یک خواهشی دارم نصیبم کربلا کن)
شاعر:محسن راحت حق
- چهارشنبه
- 11
- تیر
- 1399
- ساعت
- 16:37
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه