#شب_سوم_واحد_محرم_99
#توسل_به_حضرت_رقیه_س
◾بنداول
سه ساله دخترِ حسینم من
نگارِ شاهِ عالمینم من
ز دوریش به شور و شینم من
رقیهام من(۲)
به شامِ غم در تب و تابم من
تو کنجِ ویرانه بخوابم من
باعثِ زحمتِ ربابم من
رقیه ام من(۲)
به شامِ تارِ من سحر آمد
برای من که این خبر آمد
سر بریده از سفر آمد
دلم کبابه.چشام پُر آبه(۱)
◾بنددوم
به سینهی من عمه آه آمد
عمه بیا پدر ز راه آمد
به آسمانِ دیده ماه آمد
پدر رسیده(۲)
من و غم و غصهی در سینه
سنگِ جفا و روی آئینه
زخمِ زبان و طعنه از کینه
دلم کبابه. چشام پُرآبه(۱)
به کنجِ ویرانه زمینگیرم
سه سالهام ولی ببین پیرم
ز دوریت ز جانِ خود سیرم
رقیهام من(۲)
◾️بند سوم
دیگه ز دردِ خارِ پا بابا
نمانده طاقتی مرا بابا
امان امان از این جفا بابا
بابا کجایی(۲)
ببین کبودیِ سر و رویم
ز بس عدو کشیده گیسویم
دو مشتِ او پُر شده از مویم
بابا کجایی(۲)
لب و دهان من شده پُرخون
ز سیلی صورتم شده گلگون
خون زده از معجرِ من بیرون
بابا کجایی (۲)
#هستی_محرابی
#شب_چهارم_ادامه_دارد
- جمعه
- 24
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 17:26
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه