مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم
از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم
یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است
پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم
با آن همه روایت سبزت مشخص است
پـروازِ تا خـدا تویی یا باقرالعلوم
دیگر پی طبیب و دوایش نمیرویم
درد و دوای ما تویی یا باقرالعلوم
با لطف تو همه سرِ این سفره آمدیم
بانـیِ روضه ها تویی یا باقرالعلوم
ما نوکریم و بر دل عالم نوشته ایم؛
مـولا و مقتدا تویـی یا باقرالعلوم
در چهره ات همیشه دعا موج میزند
منظومه ی دعا تویی یا باقرالعلوم
ما غصه ی عذاب جزا را نمیخوریم
تا شافـع جــزا تویی یا باقرالعلوم
ذکر مصیبتی کن و ما هم به سر زنیم
راوی ماجـرا تویـی یا باقرالعلوم
از کوفه و خرابه و دروازه ها بگو
مشروح غصه ها تویی یا باقرالعلوم
ازکربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
در بند دست و پا تویی یا باقرالعلوم
- سه شنبه
- 4
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 16:7
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
- 
                            روح اله نوروزی

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه