دوباره سینه ها ناخواسته دریایی از غم شد
ألا یا اهل عالم! فصل ماتم شد...محرم شد
زمین نوحوا علی العطشان، زمان حیّ علی الروضة
لباس خونی ارباب روی عرش پرچم شد
دوباره روی دامان پیمبر فاطمه غش کرد
نوای "وا حسینا"یش نوای کل عالم شد
خدا و انبیا و اولیا دارند می گریند
چه آشوبی میان خلق از این داغ معظّم شد
حلالش باد شیر مادرش هر کس در این شب ها
بساط روضه بر اهل و عیال او مقدّم شد
برایش خرج کردیم و به جایش صد برابر داد
کسی که خرج هیأت کرد کِی از ثروتش کم شد؟
خدا را شکر اجازه داده تا گریه کنش باشیم
خدا را شکر سود نوکری ما همین غم شد
مرا هیأت کشانده مطمئناً دوستم دارد
مرامش این دهه بر هر گنهکاری مسلّم شد
طبیب ما حسین است و برای دردهای ما
همین با هم نشستن های بین روضه مرهم شد
همه ابن شبیب روضه ی شاه خراسانیم
بساط گریه با سوز روایاتش فراهم شد
مرتب هِی صدا می کرد: زینب جان نیا... برگرد
سنان با نیزه کاری کرد صوتش نامنظم شد
میان بوسه گاه مصطفی، سرباز ابن سعد
همین که نیزه را خم کرد قدّ خواهرش خم شد
- یکشنبه
- 23
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 18:53
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
علی سپهری
ارسال دیدگاه