#نذر_شهادت_غریب_مدینه
#امام_حسن_مجتبی_ع
دل مردگان از صلح و تمکینت چه می دانند
آه از فشارِ قلبِ سنگینت چه می دانند
گر از نفاقِ جامعه هم بگذیریم اصلا_
از آن زنِ مرتدِ از دینت چه می دانند
آه از دعای نیمه شبها آرزوی مرگ
از جامِ زهر و جانِ شیرینت چه می دانند
مفهومِ غربت در تو اینجا میشود کامل
بارانِ تیر آمد به تدفینت چه می دانند
باید امامت حفظ گردد بعدِ جدِ تو
قرآن و عترت هر دو تضمینت چه میدانند
وقتی به سَمّ ادغام گردد حق و باطل پس
از خونِ دل یا تشتِ خونینت چه می دانند
توحید را خط میزدنند آه از اصول دین
از حکمت و عقل و براهینت چه می دانند
هر استخوانت خرد گشت از خنجرِ این صلح
آنها از این دنیای غمگینت چه می دانند
صلحِ تو راهی بر قیامِ کربلا دارد
از انقلابِ بطنِ آئینت چه می دانند
یک آرمان در دو برادر مشترک باشد
اینکه حسین هم کرده تحسینت چه می دانند
تعریف کن شیرِ جمل سردارِ خیبرها
از قدرتِ شمشیرِ صِفینت چه می دانند
صلحِ حسن جنگِ حسین امری الهی بود
ِوقتی خدا این کرده تدوینت چه می دانند
اینجا فقط برنامه ی صلح اقتضا می کرد
تا گم نگردد راه یاسینت چه میدانند
جانم فدایت که کریم ابنِ کریمانی
از سفره ی احسان و رنگینت چه می دانند
قبرت نمادِ آخرِ مظلومی و وای از_
قلبِ کبوترهایی غمگینت چه می دانند
#امام_حسنی_ام
#هستی_محرابی_۶_۷_۹۹
@Asharemehrabi
- دوشنبه
- 7
- مهر
- 1399
- ساعت
- 19:8
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه