*بند اول*
غریبی و داری غریبونه میری از شهر کینه
با دل خون پر میزنی مثل کبوتر از مدینه...
تصویر تلخ کوچه عمری روبروته
اشک چشات جاری و بغضی توو گلوته...
با خاطرات کوچه گریونی همیشه
این داغ میون قلب تو مثل آتیشه...
میری به پیش فاطمه
بعد تو گریون عالمه
سینه شرار ماتمه...آه و واویلا...
///واویلتا واویلتا...///
*بند دوم*
غربت با تو معنا میشه مثلت غریبی رو ندیدم
گریه کردم تا از مصیبتهای جانسوزت شنیدم...
از بس غریبی که توو خونت هم غریبی
سرداری اما توو مدینه بی حبیبی...
بغضی نشسته توو گلوت از داغ مادر
توو ذهنته سیلی کوچه خون روو در...
ای شاهد بحث فدک
دیدی که مادر خورد کتک
توو کوچه ها گفتی کمک...آه و واویلا...
///واویلتا واویلتا...///
*بند سوم*
دیگه بعد از تو زینبت توی مدینه بی پناهه
توی چشماش اشکه غمو توی دلش غوغای آهه...
تابوت تو پر تیر و خون شد قلب زینب
واویلتا واویلتا میخونه رو لب...
بعد تو حال خواهرت زار و حزینه
میره به سمت کربلا و غم میبینه...
روو خاک صحرا پیکره
جسم برادر بی سره
انگار صدای مادره...میگه بنی
///واویلتا واویلتا...///
- چهارشنبه
- 16
- مهر
- 1399
- ساعت
- 20:42
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
مهدی ندرخانی
ارسال دیدگاه