بنداول
مهدی دلش درماتمه
اشکای چشماش زمزمه
داره میسوزه از غم
امام صادق
رنجور دردومحنه
دل توی سینش میزنه
امشب شده سینه زنه امام صادق
شال عزا برگردنش
یادش میاد که جدشو آزردنش
شال عزا برگردنش
یادش میادتوکوچه ها کشوندنش
شال عزا برگردنش
یه پیرمردو با چه وضعی بردنش
پای پیاده
دشمن سواره
بارون چشماش
داره میباره
آه وواویلا
بنددوم
خیل عدو دوروبرش
دستاشو برده روسرش
افتاده یاد مادرش
امام صادق٢
افتاده یاد کوچه ها
آتیش ودودو شعله ها
محنت کشیده از جفا
امام صادق٢ن
میخوره هردفعه زمین
میرسه دشمن از یسارو از یمین
میخوره هر دفعه زمین
دلش میشه به یاد مادرش حزین
میخوره هر دفعه زمین
میبینه تو ی کوچه قنفذه لعین
دشمن رسیده
با تازیونه
از هتک حرمت
دلپریشونه
اه وواویلا
بندسوم
تو لحظه های آخره
روضه میخونه یکسره
یادگلووحنجره
امام صادق٢
یادش میاد از کربلا
سرهای روی نیزه ها
میسوزه از این روضه ها
امام صادق٢
رولبش آه حسرته
میبینه دشمنو پی جسارته
رولبش آه حسرته
به یاد عمه زینب واسارته
رولبش آه حسرته
یاد آتیش خیمه ها وغارته
اشکش روونه
بادل پرتب
دایم میخونه
وای عمه زینب
آه وواویلا
- پنج شنبه
- 24
- مهر
- 1399
- ساعت
- 22:57
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
حسین نوری
ارسال دیدگاه