• سه شنبه 4 دی 03


شب اول محرم -( تادوباره محرم ازراه اومد)

515


تادوباره محرم ازراه اومد
واسه إذن عزادل رفته مشهد
پیرهن من گرفته رنگشواز
پرچم مشکی بالای گنبد

آره داره بارون میاد
روچشای مجنون میاد
حضرت فاطمه میگه
داره واسه مون مهمون میاد

سینه زنا،میان همه باپرچماشون
 ذکرحسین،نشسته بازروی لباشون
میخوان همه،بااشک اینوبازازخداشون

امسال دیگه هرجورشده
حاجتشونوبگیرن
باچشمای اشکی وخیس
میون روضه بمیرن

حسین وای......



اومده فصل عاشقی فصل غم
فصل دل وکتیبه ی محتشم
پیرهن سیاشوپوشیده جبرئیل
دوباره ازراه اومده محرم

میگه خوشومدین همه
باچشمای خیس فاطمه
مینویسه إسمامونو
ماه منیرعلقمه

مینویسه،باجوهر اشک زلالش
اسم ماهارو،تودفترحساب سالش
ای کاشکه ما،برسیم امسال به وصالش

پیچیده توی کوچه ها
عطرگلاب دسته ها
پیچیده عطرشیرین
چایی تلخ کربلا

حسین وای....

  • دوشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 9:1
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران